توجه: خواندن این مطلب ممکن است فقط وقت شما را تلف کند پس هشیار باشید
فکر کنم تیتر بیشتز از اندازه ای که می‌خواستم عجیب شد پس بهتره اول شفاف سازی کنم درموردش
دانشجو‌ها معروفن به پیچوندن کلاس و دیر رسیدن و خلاصه این موارد اما به عنوان کسی که به دیر رسیدن و زود رفتن عادت نداشتم و در شروع دانشجویی هستم می‌خوام
تجربه م رو به استراک بگذارم
در دوران خوش مدرسه(هیچوقت فکر نمیکردم به جایی برسم که بگم دوران خوش ولی خب اتفاقیه که افتاده...) برنامه کلاس ها بهمون داده میشد و هرروز از صبح تا پاسی از بعدازظهر کلاس داشتیم و باید سر صف حاضر می شدیم و تقریبا(احتمالا به جز سال کنکور) همه‌ی کلاس ها اجباری بود ، خلاصه که برنامه مشخص و بدون عیب و ایرادی داشتیم. برای کلاس های خارج از مدرسه هم وضعیت همین بود و با نظارت ولی ثبت نام می شدیم و تداخل نداشتن باهم و چون احتمالا کار خاص و ویژه ای قبلش نداشتیم چندصباحی زودتر به محل کلاس می رفتیم و منتظر شروع کلاس می شدیم :)
اما دوران دانشجویی شروع شد برای کسی که تا حالا همیشه به موقع رفته و اومده .. تداخل برنامه ها( که ظاهرا جز جدایی ناپذیر زندگی دانشجویی ه) چیز جدیدیه و با اینکه دلش میخواد همچنان در همه کلاس هاش کامل شرکت کنه ولی مجبوره اولویت بندی کنه..
از طرفی موقعی که می‌خواد از یه کلاس خارج بشه تا به کلاس بعدی برسه باید دقیقا بدونه که چه زمانی خارج بشه... نه زودتر و نه دیرتر
اسم این هنر رو می‌گذارم "به موقع رسیدن دانشجویی"
خب من با اینکه هنوز ترم اول هستم و کم و بیش مثل مدرسه برنامه ثابت و مشخصی به همه مون داده شده ولی به لطف کلاس های اصافه مجبورم بعضی وقت ها اولویت بندی کنم و از کلاس فعلی بزنم بیرون به امید رسیدن به کلاس بعدی
شاید بهم بگید که کاری بس ساده است و داری موضوع رو پیچیده می کنی صرفا باید فاصله زمانی بین کلاس مقصد و فعلیت رو حساب کنی و اون قدر زودتر راه بیافتی
 البته امیدوارم حق با شما باشه ولی در شهری مثل تهران ترافیک ثابت نیست و حتی زمان رسیدن بین ۲ نقطه با زمان نسبت خطی نداره :)
تازه نکته مهم بعدی اینکه برای کلاسی که ساعت ۶ سروع میشه ایا راس ۶ رسیدن بهینه ترین حالته ؟ یا یه ربع اول کلاس معولا اتفاق خاصی نمی افته و میشه ازش صرف نظر کرد یا اینکه حتما لازمه ۵ -۶ دقیقه زودتر از ۶ وارد کلاس شیم ؟
امیدوارم همه کسانی که هنر "به موقع رسیدن دانشجویی" رو لازم دارن، سریعتر یاد بگیرنش :)

پ.ن: این یه دلنوشته با اندکی طنز بود پس انتقاد کنید ولی اینو لحاظ کنید :)