این مطلب رو خیلی وقت پیش می خواستم جایی بنویسم ولی به دلیل نبود بستر مناسب هیچ وقت روی قلم نیومد ولی حالا شما دارید می خونیدش :)
سال دوم دبیرستانم تموم شد و تابستان بود که آماده شم برای سال سوم دبیرستان و در نهایت هم امتحان نهایی..!
خب به نظرتون چیکار کردم تو اون تابستان ؟
درس ها رو جلو جلو خوندم ؟ نه قطعا
نشستم درس های سال قبل رو خوندم؟ بازم نه
من برنامه نویسی رو انتخاب کردم، قبل از قضاوت کردن ادامه رو بخونید!
یه مشکلی که آخرای سال دوم بهش خورده بودم این بود که بعد از نوشتن همه سوالای امتحان با این بهونه که: حتما درست نوشتم دیگه.. دوباره جوابا رو چک نمی کردم و خب حتما یکی ۲ مورد رو غلط داشتم و بی دلیل(یا به خاطر تنبلی و غرور) نمره ازم کم میشد
نگران سال بعد بودم که نهایی بود و نمره ش رو برای کنکور لازم داشتم و امیدوار بودم این عادت از سرم بیافته تو این تابستان
پس شروع کردم به برنامه نویسی و می دونیم که هر کدی که نوشته بشه قطعا اولش باگ داره(تازه اگه اصلا کامپایل بشه!)
وقتی به ایراد و اشکالی بر میخوردم میگفتم که حتما درسته دیگه ولی خب درست نبود که ارور می داد پس مجبور میشدم یه بار از اول با دقت بررسی کنم (بدون غر زدن) و این دقیقا همون چیزی بود که هم برای برنامه بدون اشکال لازم بود هم برای یه امتحان با نمره بالا!
و این گونه بود که بعد از مدتی برنامه نویسی تو اون تابستان، اون عادت زشت از سرم افتاد و نتیجه قابل قبولی گرفتم
پ.ن: از تاثیرات برنامه نویسی روی زندگی عادی بود!